تحلیل نامه

○ آرمان انقلاب در نه شرقی و نه غربی تعریف می‌شود؛ نه، غرب آری، شرق هرگز ○
آنچه که مکتب جناب هاشمی به آن ازعان دارد و هیچ ابایی از طرح آن نداشته دراین سی و اندی سال، تفکر و مکتب سازی لیبرالی در نظام اسلامی بوده است و چون این امر محقق نخواهد شد مگر به ارتباط تنگانگ و تبادل اندیشه در عملکرد با یک کشور غربی [درحال حاضر امریکا] ، به تبع آن جناب هاشمی در آرزو و آرمان خود همیشه خواب و باید بهتر گفت توهم چنین ارتباطی را در سر می پروراند و باید هم به چنین توافقی [توافق وین و امثالهم] خوشبین باشد و حامی آن. هرچند جناب هاشمی مخالف است با اسرائیل و مکتب صهیون [علی‌الظاهر]، اما بجهت تحقق همان آرزوی همیشگی [ارتباط با امریکا]، حتی سازش با چنین دشمن مسلمی را به جان، مال و آبرو خواهد خرید و مثلاً روزی میگوید با ما اسرائیل سر جنگ نداریم؛ روزی هم یک گروه بلند پایه برای مذاکره با اسرائیلیون ارسال میفرماید و روزی هم به چنین توافق ذلت باری خوشبین خواهد بود.

○ علت مشکل جناب هاشمی با شرق، آرزوی تعامل با غرب است ○
مکتب و بنای فکری جناب آقای هاشمی از این جهت با تعامل با شرق در تضاد و تقابل ارزیابی و مشاهده می‌شود زیرا ایشان در ذهن و در اوهام خویش خواب تعامل با امریکا و ظن خود [جهان اولی ها] را در سر می‌پروراند و به این جهت این تضاد علنی میشود، چون ایشان بخوبی دانسته است که شرط نزدیکی عملی به غرب، تنها و تنها پس زدن تعامل با شرقی‌یون خواهد بود، و لاغیر.

#پیوست_نوشت :
• مکتب امام ره هم نه شرقی بود و هم نه غربی،نه غش به سمت یکی و ترک دیگری؛
• افراطی بودن و افراطی نامیدن بعضی حکایت از جهل نیست، اما حکایت از عرض، شاید!


انتهای پیام/