توطئه‌ای که ناکام ماند!

هدف بنی‌صدر از طرح نخست‌وزیری فرزند امام چه بود؟!

نخستین روز مرداد ماه ۱۳۵۹ خبری در کشور منتشر شد که نشان می‌داد امام خمینی(ره) با پیشنهاد «بنی‌صدر» برای انتخاب حجت‌الاسلام حاج «سیداحمد خمینی» به عنوان نخست‌وزیر مخالفت کرده‌اند. در بادی امر این پیشنهاد بنی‌صدر، پیشنهادی ولایت‌مدارانه و برای تسریع امور تلقی می‌شد ولی با نگاه به مشی نخستین رئیس‌جمهور به خوبی عیان می‌شد که وی چه قصدی در سر داشته است. نخستین و اصلی‌ترین این اهداف را می‌توان در این جمله خلاصه کرد: «کمبودها و بی‌مبالاتی‌ها ناشی از عدم مدیریت مناسب حاج سیداحمد خمینی و در نتیجه، امام است.» بعدها مشخص گردید که بنی‌صدر از هیچ کوششی در عیان و نهان برای شکست دولت شهید «رجایی» دریغ نمی‌کرد و بدیهی بود که این تلاش‌ها را در صورت تصدی سیداحمد خمینی نیز انجام می‌داد چرا که بنی‌صدر در واقع به دنبال هدف دیگری بود و آن در اختیار گرفتن کامل ادارۀ امور کشور به دست خود، از مجلس شورای اسلامی گرفته تا قوۀ مجریه و قوۀ قضائیه!

تلاش بعضی به دو قطبی سازی ست ..؟

وقتی به بعضی از رفتارها با نگاهی خارج از گود می‌نگریم، به این نتیجه خواهیم رسید که بعضی از عملکردها گواهی از رفتارهای متناقض، منافقانه و در ضدیت با مبانی انقلاب اسلامی ترسیم، تعریف و تبیین میشود. اما پرسش اصلی اینجاست که دست های موجود در پشت تمام این نقشه ها در کجای این ساختار فعال هستند و از کجا تغذیه میشوند.

رفتارهای امروز بعضی از خواص، خیلی هم کم شباهت به چند برحه از تاریخ نبوده و شاید اگر انگاره های ذهنی مطلع و هدایت شوند به قیاس بین شواهد قابل تأمل، نتایج مشابهی را در نتیجه اعلام نمایند. درهر حال تا به این لحظه دو اتفاق را مدنظر میتوانم داشته باشم به جهت ارائه در این تحلیل مختصر .

• فتنه های امویان در سال 61 هـ.قـ/
• موضوع و ماجرای آقای بنی صدر/

آقای هاشمی، آرمان های انقلاب چه بود ..؟

شاید اصلاً نیازی به تأکید و مرور تاریخ درمورد آرمان های انقلاب نباشد؛
شاید اصلاً نیازی به تبیین مواضع و رفتارهای جناب هاشمی در طی این 36 سال نباشد؛
شاید اصلاً به ظن بعضی نباید بعضی مسائل را اینگونه (باصراحت) بیان نمود و مطرح ساخت؛

اما ذکر چند مورد، خالی از ایراد و اشکال نباید باشد به قطع و یقین.
جناب آقای هاشمی بدنبال تحق آرمان های انقلاب اسلامی هستند یا انقلاب لیبرالی؟
رفتار و عملکردهای جناب هاشمی، چه در مقام جانشینی فرماندهی کل قوا، چه در زمان ریاست جمهوری و دولت سازندگی و چه عملکرد ایشان در این دو دهه ی اخیر، بیانگر یک واقعیت غیرقابل انکار است و آن تلاش مکتب ایشان برای جهت دهی انقلاب، به هرآنچه خارج از اصول انقلاب تعریف می‌شود با شعارِ اسلام اعتدالی [اسلام رحمانی!].

چرا انقلاب شد ؟؟ ..

برای پاسخ به این پرسش باید قبل از پرداختن به این مسئه ، به مسئله دیگری

بپردازیم و اون این هست اصلاً انقلاب یعنی چی؟ و آیا انقلاب باانقلاب متفاوت هست؟

 

در پاسخ باید عرض شود که انقلاب به حسب مفهوم لغوی، پشت و رو شدن و یادگار شدن است
و تعبیر « انقلاب علی وجهه »؛ یعنی، پشت و رو شد؛ برگشت و تغییر جهت داد . (تعریف لغوی انقلاب )
خب حالا باید به پرسش اصلی این مطلب پاسخ گفت ، و اون این هست که اصلاً چرا انقلاب کردیم ؟ و به طبع اگر به این پرسش پاسخ داده شود ، به آرمان ها و خواسته های این انقلاب هم تقریباً رسیده ایم و آرمان مشخص میشود ( نه هدف نهایی = تنها تفاوت انقلابها ) 

برای پاسخ به این پرسش باید دید ، شخصی که در رأس هست چه مبانی فکری را علل میداند و براساس چه ضروریاتی دست به این رهبری زده که انقلابی تشکیل شود ، چرا که با هر انقلاب ،یک توقف بزرگ درمسیر پیشرفت پدید میآید وگاهاً باپس رفت همراه است .پس چرایی و هدف این انقلاب باید بسیارمهم بوده باشد ، چون سرنوشت مهم است .

◘ به علل پیدایش انقلاب از دیدگاه امام خمینی (ره) میپردازیم :

 (1) استبداد و سلب آزادی ، (2) ماهیت طاغوتی رژیم شاهنشاهی ، (3) ترویج فساد ، 

(4) وابستگی رژیم به بیگانه ، (5) جدایی از ملت . 

 
• الف - استبداد و سلب آزادی :
اولین علتی را که میتوان موجب علت پیدایش انقلاب اسلامی دانست از نگاه حضرت امام(ره) ، 

این هست که رژیم شاه ،یک رژیم ظلم محور بوده نه یک حکومت مردمی  .

امام خمینی (ره) :
یکی از چیزهایی که موجب پیروزی شما‌ها شد، همین زیادی ظلم و زیادی اختناق بود که این اختناق وقتی زیاد شد، انفجار از آن پیدا می‌شود، دنبال یک اختناق طولانی هی عقده‌ها زیاد می‌شود و منتظرند که یک صدایی در آید.
صدای اولی، فریادی درآید، دیگران دنبالش بروند. 

« امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد 7 ص279 » 

.......................