ما بردیم ، اما آنها بردند!
اما در ابتدا به تحلیل و تبیین سه ابهام اصلی موجود در رفع اصلیترین تحریمهای اعمال شده علیه کشورمان-یعنی تحریمهای آمریکا- میپردازد تا ضمن ارائه یک تصویر واقعی از آنچه در جریان است، شاید برای تصمیمهایی نیز که در ادامه مذاکرات گرفته میشود، مفید واقع شود.
۱- نخستین ابهامی که درباره برداشته شدن تحریمهای آمریکا علیه ایران وجود دارد این است که هم در توافق ژنو و هم در دورهای مذاکراتی بعد از آن، همواره سخن از «تحریمهای هستهای» بوده است. بررسی رژیم تحریمهای آمریکا به ویژه تحریمهای دهه اخیر که گمان میرود مرتبط با برنامه هستهای ایران وضع شدهاند، نشان میدهد که هیچ کدام از این تحریمها عنوان صرفا هستهای ندارند. ساختار قوانین تحریم بدین گونه است که در صفحات نخست قانون، در قالب عباراتی چون Findings of Congress و Sense of Congress دلایل اعمال تحریم بیان شده و سپس مفاد تحریم آمده است؛ تحقیقا هیچ کدام از قوانین تحریم آمریکا و فرمانهای اجرایی رئیس جمهور که با ابتناء به آنها اعمال شده، در مقدمه خود به وجه برنامه هستهای ایران منحصر نشده و به مواردی چون حقوق بشر، حمایت از تروریسم، و اشاعه تسلیحات نیز اشاره شده است. بنابراین هم اینک که از رفع تحریمهای هستهای سخن گفته میشود، دقیقا روشن نیست منظور کدام تحریم است. برای رفع این ابهام، در توافق احتمالی، ضروری است عبارت مبهم «تحریمهای هستهای» کنار گذاشته شده و دقیقا مشخص شود کدام تحریمها مد نظر تهران است. آنچه با قاطعیت میتوان گفت این است که تحریمهای اعمال شده علیه کشورمان در دهه اخیر به ویژه پس از سال ۲۰۱۰ همه هستهای بودهاند و اگر دلیل دیگری در کنار دلیل هستهای آمده، یک حاشیه محسوب میشود؛ لذا همه این تحریمها باید به صورت کلی برداشته شود. سند این مدعا آنکه در جلسه ارائه تحریم معروف به سیسادا(CISADA) که اصلیترین این تحریمها محسوب میشود، در سنا به صراحت تاکید شد که هدف اصلی (Primary Concern) از این تحریم، برنامه هستهای ایران است.
۲- دومین ابهام موجود مربوط به ساز و کار رفع تحریمها در نظام سیاسی آمریکاست. در طول مذاکرات، طبق گفته آقای ظریف، طرف آمریکایی گفته است که از واژه Terminate یا فسخ تحریمها استفاده نمیکنیم چون در صورت استفاده از این واژه، باید مسیر کنگره طی شود. هرچند آمریکاییها در بیانیه ادعایی خود، از واژه Suspend یا تعلیق استفاده کردهاند که عملا به دلیل محدودیتهای فراوان و سرعت بازگشت پذیری، هیچ محسوب میشود، اما طبق گفته آقای ظریف، از واژه Cease یا توقف استفاده شده است. حتی اگر از این واژه اخیر در توافق استفاده شود، صورت مسئله عوض شده اما ماهیت ماجرا تغییری نکرده و بناست در چارچوب اختیارات رئیس جمهور آمریکا با مسئله تحریم برخورد شود. در قوانین تحریم آمریکا، دو اختیار به رئیس جمهور داده شده است. اختیار اول، تعلیق قانون است که رئیسجمهور میتواند با یک اطلاعیه به کنگره مبنی بر اینکه تعلیق این قانون، در راستای منافع ملی آمریکاست، اقدام به تعلیق قانون نماید، همان کاری که درباره بخشهایی از چند تحریم در دوران بعد از توافق ژنو انجام شد. اما اختیار دوم مربوط به فسخ (Terminate) قانون است که رئیس جمهور باید به کنگره ثابت کند ایران اولا حمایت از تروریسم را متوقف کرده و ثانیا تعقیب، دستیابی و توسعه سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی و همچنین موشکهای بالستیک و لانچر این موشکها را متوقف کرده است. لذا طبق گفته آقای دکتر ظریف، تاکید تیم مذاکرهکننده کشورمان باید «لغو تحریم ها» بوده و تهران نباید درگیر دعواها و قوانین داخلی آمریکا شود. لازمه این اتفاق، اولا مشخص شدن قوانین تحریمی است که باید لغو شوند(بند یک یادداشت حاضر) و ثانیا تاکید بر لغو تحریمها (Lifting sanctions) است. نکته قابل توجه اینکه در مقدمه توافق ژنو، بر لغو(Lift) تحریمها در توافق جامع تاکید شده و سخنی از تعلیق یا کاهش و تخفیف و تسکین و مانند آنها نیست. اگر مذاکره کنندگان آمریکایی اختیاری درباره لغو تحریمها ندارند، میتوانند ادامه مذاکرات را به کسانی واگذار کنند که در این زمینه از اختیارات مکفی برخوردارند.
۳- سومین ابهام درباره لغو تحریمها این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید انجام تعهدات ایران را تایید نماید. سخنی که مذاکره کنندگان کشورمان درباره وجود فاصله بین امضا و اجرای توافق جامع میگویند، تقریبا این مسئله را تائید میکند. یعنی تعهداتی که ایران میسپارد باید انجام شود، تا توافق به مرحله اجرا برسد و این، زمانی است که آژانس، انجام تعهدات از سوی ایران را تائید نماید. مهمترین موضوعی که متاسفانه زمزمههای پذیرش مذاکره با آژانس درباره آن شنیده میشود و تقریبا لاینحل است، بحث ادعای وجود ابعاد احتمالی نظامی(PMD) در برنامه هستهای ایران است. به تعبیر دکتر گرت پورتر، پذیرش این مسئله، یا لغو تحریمهای ایران را (با پیش فرض حل شدن دو موضوع فوق) یا با مانع مواجه میسازد و یا به تعویق میاندازد. آژانس سال هاست که پی در پی این ادعا را مطرح میسازد و علی رغم همکاریهایی که تهران انجام داده و حتی اجازه بازدید از سایت نظامی پارچین را داده است، حتی در طول مذاکرات خود با دولت یازدهم نیز قانع نشده و در گزارشهای خود، این موضوع را حل نشده میداند. اینکه دکتر ظریف گفتهاند اگر آژانس در زمینه تائید تعهدات ایران درست عمل نکند، اعتماد مردم ایران به خود را از دست خواهد داد، ضمانت اجرایی مناسبی برای این مسئله بسیار مهم نیست و آژانس، سالهاست که اعتبار خود را در میان ملت ما از دست داده و از این موضوع، هراسی نیز ندارد. لذا باید گفت موکول کردن انجام تعهدات طرف مقابل به تائید آژانس، ممکن است تیم مذاکرهکننده کشورمان را از رسیدن به هدف اصلی خود یعنی لغو تحریمها دور سازد.
با طرح این سه ابهام اساسی که هدف از مذاکره را برای تیم مذاکره کننده ی کشورمان توجیح میکند ، حال باید از دستگاه دیپلماسی پرسید " در مقابل چیزی که بدست نیاورده اند ، چه مواردی را پذیرفته اند و یا باید اینطور گفت که به چه علت چنین تفاهمی را پذیرفته ایم؟ مگر نه اینکه توافق دو جانبه یعنی چیزی بدهند تا در مقابل و هم وزنش دریافت شود ؟ مگر نه اینکه برای رفع کامل تحریم ها مذاکره داشته اند ؟ مگر نه اینکه انرژی هسته ای با هدف و ارکان صلح آمیز حق مسلم تمام کشور ها و ملت هاست ؟ پس در مقابل این مواردی که بدست نیامده و تعلیق هم در مواردی مشهود .. چه شروطی پذیرفته شده است برای اجرا و ثبت تفاهی که قرار است به توافق نهایی بیانجامد ؟ " در پاسخ به این پرسش ها تنها یک پاسخ منطقی که کاملاً متکی به مدارک و شواهد است را میتوان دریافت و آن عبارت است از (#هیچ) .
جمهوری اسلامی مجدداً بصورت داوطلبانه داوطلبانه پروتکل الحالقی را پذیرفت و خود را ملزم به اجرا دانست، تأسیسات فوردو راکد مانده و انجام عملیات تعلیق خواهد شد، درمورد تأسیسات اراک نیز چنین و درمورد تأسیسات نطنز نیز با شرایطی مواجه خواهیم بود که عبارت تعلیق محترمانه تر است برای وصف چنین شرایطی ، درمورد نظارت نیز با شروطی PMD بصورت الزام آور پذیرفته شد که این یعنی تهدید نظامی از سوی ایران و نتیجه اینکه آژانس بر فعالیت های نظامی نیز اشراف اطلاعاتی خود را خواهد داشت. و این تنها بخشی از تمام بُرد-بُردهایی است که تقدیم شد و در مقابل این همه بُر – بُرد ، تنها وعده ای به آینده ای نامعلوم و نامشخص بدست آمده که بسیار هم عالی خواهد بود.
از منظر متن آمریکایی لغو قطع نامه شورای امنیت ناظر به "دغدغه های کلیدی" در ۴ حوزه غنی سازی، فردو، اراک و ابعاد احتمالی نظامی PMD و شفافیت است. بحث PMD یا "ابعاد احتمالی نظامی" در کنار بحث کاملا مبهم "شفافیت" یک بحث بسیار خطرناک و دارای تبعات ناگوار است. هم چنین در متن آقای ظریف نیز اشاره شده است:« آژانس بین المللی انرژی اتمی از فن آوری های مدرن نظارتی استفاده خواهد کرد و از دسترسی های توافق شده بیشتری از جمله به منظور روشن کردن موضوعات گذشته و حال برخوردار خواهد شد. » به نظر می رسد منظور از" روشن کردن موضوعات گذشته و حال" در متن ایرانی همانPMD در متن آمریکایی است. بحث PMD دسترسی آژانس به دانشمندان هسته ای ایران را فراهم می کند. با بحث PMD راه بسیاری از دخالت ها در مسائل نظامی ایران باز می شود و به دلیل نبود میزان، و مقیاسی برای احراز PMD مدخلی برای رصد نمودن توان و تجهیزات سری نظامی ایران باز خواهد شد. خوب معلوم است که ایران نمی تواند و نباید چنین وضعیتی را بپذیرد و بحث بازرسی از مراکز نظامی ایران از همین الان شکست خورده است. اگر در توافق نهایی نیز مدخلی برای موضوعات نظامی گذاشته شود نتیجه عملی این خواهد بود که بعد از امضای توافق، ایران اجازه نخواهد داد و در نتیجه مکانیزم های به قول خودشان تنبیهی علیه ایران فعال خواهد شد و لازم است بدانیم فشارها علیه ایران بیش از وضعیت کنونی خواهد بود. پس بهترین حالت این است که اصلا هیچ مجالی برای بحث های نظامی وجود نداشته باشد. و این مسئله از لحاظ فنی امکان پذیر است. با عنایت به این مسائل است که راهبرد رهبری که فرمودند"توافق نکردن بهتر از توافق بد است" را متوجه می شویم. چرا که اکنون تعهدی نداده ایم و این حجم از تحریم ها و فشارها وجود دارد اما اگر تعهد بدهیم و صورتبندی توافق جوری از طرف غرب چیده شود که منتهی به شکست باشد، آنگاه فشارها مضاعف خواهد بود. قطعا استمرار وضعیت فعلی بهتر از توافق بد است.
علت اصلی مذاکرات در دوره جدید مسئله رفع کامل و یکجای تحریم ها بوده و این مسئله به درستی از سوی رئیس جمهور اعلام شده و مطابق خواسته مردم و مقامات نظام نیز هست. اما متاسفانه مسیر و متن مذاکرات با این هدف چندان منطبق نیست. دو نکته حساس در این جا وجود دارد. اولا برداشته شدن تحریم ها منوط به راستی آزمایی آژانس شده است که تضمینی بر همکاری صادقانه آزانس در این زمینه نیست و اصولا بحث از "اجرای تعهدات عمده هسته ای ایران" است که نشان می دهد فرایندی زمانبر خواهد بود و متاسفانه دفعی و غیرتدریجی نیست. ثانیا در متن بیانیه لوزان قرائت شده توسط آقای ظریف و متن آمریکایی ها تصریح شده است که تنها تحریم های هسته ای مدنظر خواهد بود. لازم است به این نکته کاملا کلیدی توجه شود که بخش عمده تحریم های موثر بر علیه ایران، اصولا مرتبط با بحث هسته ای تصویب نشده است. تحریم هایی که توسط حکومت آمریکا بر علیه ایران تصویب شده است شامل دو دسته کلی ۱-تحریم های کنگره و ۲- تحریم های ریاست جمهوری(executive order) می شود. تحریم های کنگره ۱۰ ماده دارد که تنها ۳مورد آن مرتبط با مسئله هسته ای است و طبق برآورد های نهادهای معتبر، تاثیرگذاری عملی این ۳ مورد نیز پایین ارزیابی شده است. تحریم های مخرب وضع شده توسط کنگره شامل دو تحریم اصلی می شود. الف)تحریم نفتی ایران با نام (Iran Sanction Act) در سال ۱۹۹۶ تصویب شده است و در سال ۲۰۱۰ تمدید گردیده است. ب)تحریم دوم در سال ۲۰۱۰ تصویب شده و منجر به اختلال در مبادلات بانکی ایران شده است. هر دو این تحریم ها ضریب اثرگذاری بالایی دارند. ملاحظه می شود بر فرض لغو تمامی تحریم های هسته ای، این دو تحریم اصلی تصویب شده توسط کنگره ، لغو نخواهد شد چرا که این تحریم ها به دلایلی واهی همچون تروریسم، حقوق بشر و اشاعه تسلیحاتی وضع شده اند. تحریم های دستورات ریاست جمهوری آمریکا نیز شامل ۱۸ تحریم علیه ایران می شود که از این تعداد تنها دو تحریم EO۱۳۳۸۲ و EO۱۳۵۹۰ تحریم های هسته ای هستند. تحریم EO۱۳۳۸۲ اثرگذاری پایینی دارد اما ضریب اثرگذاری EO۱۳۵۹۰ بالا ارزیابی شده است. نکته جالب توجه آنکه تحریمEO۱۳۵۹۰ توسط کنگره به قانون تبدیل شده(codify)است. با عنایت به موارد فوق مشخص می شود حتی به فرض لغو تحریم های هسته ای، تحریم های موثر و مخرب بر اقتصاد ایران پابرجا می ماند. چرا که موضع کنگره آمریکا در قبال مذاکرات هسته ای بسیار تند است. موضوع قابل تامل دیگر آنکه طبق متن منتشر شده توسط آمریکایی ها، تحریم های هسته ای نیر " لغو" (lift) نخواهد شد و تنها تعلیق می شود و ساختار و معماری تحریم ها حفظ می شود . با عنایت به جزئیات و ریزه کاری های اجرایی اشاره شده در فوق، می توانیم متصور باشیم هدف اصلی تیم مذاکره کننده برآورده نشده است. در ابتدای متن قرائت شده توسط آقای ظریف تصریح شده است:«ما به این منظور در اینجا گرد هم آمدیم تا راه حل هایی به منظور دستیابی به حل و فصل جامعی که ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران را تضمین نموده و کلیه تحریم ها را به صورت کامل لغو نماید، پیدا کنیم.» اما مسیری که برای محقق ساختن هدف " لغو کلیه تحریم ها" ارائه شده است، ابزارهای لازم را در اختیار ندارد. هدف اعلانی "لغو تمامی تحریم ها" یک هدف کلی است و موارد اشاره شده در فوق یک مسیر با ارائه جزئیات و ویژگی ها است و این دو با هم در تناقض هستند. تجربه نشان داده است مسیری که با قید جزئیات مشخص شده است بر یک هدف کلی غلبه می کند.
تنها نکته یا پرسشی که پس از این تحلیل همچنان بی پاسخ خواهد ماند و بسیار قابل تأمل نیز هست اینجاست که به چه علت دولت یازدهم تمام فعالیت های اجرایی خود را متمرکز بر محور مذاکرات قرار داده است و به چه علت بصورت علنی سیاستی منفعلانه را درحال حاضر در عرصه ی اقتصاد اتخاذ نموده و راه حلی برای طرح تک نرخی سازی ارز و اجرای اقتصاد مقاومتی و ... نداشته و جالب تر اینجاست که دولت یازدهم حتی برای لحظه ای پس از توافق نیز همچنان بی برنامه و سردرگم مانده و هیچ تدبیری محسوس نیست!
• قسمتی از بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در جمع مداحان اهل بیت علیهم السلام :
مطالبهی بعدی ما از مسئولین این بوده است که گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید. خوشبختانه اخیراً یکی از مسئولین محترم صریحاً گفت که ما به طرف مقابل هیچ اعتمادی نداریم و این خیلی چیز خوبی است. گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که میدهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. امروز که یک تفاهم اوّلیّه بهصورت یک یادداشت و یک اعلامیّه منتشر شده است و هنوز هیچ کار نشده است و خود طرفین میگویند که الزامی وجود ندارد، همین حالا که توانستهاند این مقدار حرکت را بکنند، شما دیدید رئیس جمهور آمریکا در تلویزیون ظاهر شد با چه ژستی، با چه ریختی!۱۳۹۴/۰۱/۲۰
منابع : روزنامه کیهان ، سایت خبری - تحلیلی رجا نیوز ، روزنامه آرمان ، روزنامه ایران