مرگ بر چنین وحدتی که شعارش را می دهند ‼
گفتیم در کنار حفظ وحدت ، باید هم حقایق معنا و منتشر شود (( البته بدون توهین و ایجاد تفرقه .. )) ؛ میگویند اصلاً همین که در کنار نام جناب عمر ،فاروق نمیگویید و نام را تنها میبرید ، یعنی تفرقه افکنی . میگوییم شما شیعه هستید؟ میگویند بله ، میگوییم هرچه میگویید مورد قبول و بروی چشم ، اما یک پرسش ؛ بفرمایید شما به آنها چه میگویید ؟ میگویند ما به آنها میگوییم که ما جناب ابوبکر را برتر نمیدانیم ، میگوییم خب خسته نباشید ، دیگر چه ؟ .. جالب اینجاست که میگویند مگر آنها به امامان توهین میکنند که شما توهین میکنید به خلفای انها ؟ .. راستش را بخواهید ، بنده هم متوجه نشدم اینها واقعاً شیعه هستند یا وهابی ..
میگوییم خب اصلاً حرفتان به فرض محال هم که شده ، قبول ؛ وحدت هم طبق فرمایشات شما قبول ، اما یه پرسش ، در کنار این سکوت شما ، نسل بعد باید چه کند ؟ چگونه حقایق را دریابد ؟ .. دچار مرض و درد تحریف تاریخی نمیشویم ؟ نسل بعد ، از اختلافاتی که شما درموردش سکوت میفرمایید ان هم به صورت کامل و مطلق ، چگونه حقایق را دریابد و چگونه ادله بر حقانیت شیعه بودنش را بداند ؟ اصلاً نسل بعد را بی خیال ، در همین عصر ، چطور تبلیغ مذهب کنیم ؟ مگر نمیگویند که اگر شما ببینید فردی به چاه میافتد و کاری نکنید ، مرتکب گناه شده اید ؟ .. خب ما نباید تبلیغ کنیم ؟ از چه بگوییم ؟ میگویند بگویید امامان از نظر علمی برتر بودند ، بگویید انها برتر از خلفای اهل سنت بودند و بگویید خلفا ضعیف تر بودند ..
میگوییم این هم باز یک مشکلی اساسی ست ، کتب اهل سنت با افتخار از اسامی ائمه علیه السلام نام میبرند ، اگر قرار بود این مسئله ادله ای برای حقانیت شیعه باشد که تابحال ، تمام اهل سنت باید تغییرمذهب میدادند .. حالا ما هرچه از انها دلیل میخواهیم برای حقانیت شیعه ، دریغ از حتی یک ادله ی مستند و عقلانی .. روایت و حدیث تاریخی هم پیش کش ..
میگوییم الگوی ما در مسئله ی وحدت ، ائمه معصومین علیه السلام هستند ؛ آنها به فرموده ی شما باید سکوت میفرمودند و نباید حقایق را میگفتند ، اما چرا با حفظ وحدت مسائل و حقایق مطرح شد ؟ چرا نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) سرشار است از اعتراض به مسئله غصب خلافت و فریاد بر سر ظالمین ؟ و اگر قرار بود این مسائل مطرح بشود کینه بوجود آید چرا برادران اهل سنت محبین اهل بیت (ع) هستند و چرا توهین و تکذیب نمیکنند این بزرگواران را ؟ .. و جوابی نیست همچنان مگر سکوتشان و باز هم فرار و پرش از این مسئله به مسائل دیگر .
میگوییم خب هدفتان از وحدت چیست ؟ ، اصلاً میدانید چرا وحدت بنا شد ؟ چرا حرف از وحدت میزنیم ؟
با کمال جسارت هم میگویند بله ، وحدت یک هدف است ، یعنی رسیدن به صلح جهانی ..
میگوییم صلح جهانی قبول ؛ اما کدام صلح جهانی ؟ که گفته که وحدت یک هدف است و مسیر نیست ؟
میگویند ببینید ، در "حقوق بشر" هم آمده که حفظ وحدت برای ایجاد صلح جهانی ست ..
گفتیم منظور از حقوق بشر همان است که همجنسگرایان را به رسمیت می شناسد و ازدواج با چهارپایان را ؟
میگویند بله ، مگر به شما آسیبی میرسد ؟ گفتیم منظور از حقوق بشر همان است که اجازه میدهد اسرائیل به غزه
حمله کند اما غزه حق دفاع ندارد ؟ میگویند بله ، اسرائیل دارید حقش را مطالبه میکند ، چیز زیادی نخواسته ..
و اینجاست که حقایق روشن میشود ..
و اینجاست که باید به مکر این عده پی برد ..
و اینجاست که معنای وحدت را در منطقشان میشود فهمید ..
وحدت یعنی همه جمع شویم و یک کشور را ( که قطعاً اسلامی و شیعی هم شاید ) نابود کنیم ،،
وحدت یعنی همه متحد شویم و یک کشور را ( تا جایی که میشود تحریم و تهدید ) به نابودی کنیم ..
وحدت یعنی پذیرش هر صراطی که دوستش داری ، چراکه صراط مستقیم نداریم ، صراط های مستقیم داریم .. |:
و طبق نظریه ی پوچ این منطقِ مشرکانه ، کلام خدا هم اشتباست که میفرماید " اهدنا الصراط المستقیم " .
اما یک سؤال هم چنان در ذهن ها باقی مانده ..
← به کجا چنین شنابان ؟
← امام خامنه ای مدظله العالی :
ایمان به خدا و اتحاد، دین و اتحاد کلمه؛ این دو چیز است که میتواند کشورها را، ملتها را روی پای خودشان نگه دارد؛
قدرت مقاومت به آنها بدهد؛ و ملت ایران بحمدالله از این دو برخوردار است. « ۱۳۹۲/۰۵/۱۸ »