مرگ بر چنین وحدتی که شعارش را می دهند ‼
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً» «احزاب /45-46»
برخی مدعیان طوری حرف از وحدت می زنند ، که مسئله ی وحدت یک مسئله ی نهایی و بعنوان یک هدف معنا شده. بعضی چنان از کلیدواژه ی وحدت نام می برندکه انگار وحدت یکی از آرمان ها و غایت انتظار اسلام است در جهان ماده . چنان میگویند وحدت که وقتی پای حرف هاشان می نشینید ، گمان میبرید که آنها پیامبری جدید و نازل شده از جانب خدا هستند. ابتدا میگویند وحدت درون فرقه ها ، بعد میگویند وحدت میان مذاهب ، بعد هم وحدت ادیان توحیدی و بعد وحدت تمام ادیان ، حالا کدام ادیان ؟ بماند ، هنوز مانده این وحدت ها ، و در نهایت هم میرسیم به پذیرش حقوق بی بشر یعنی پذیرش حقوق یهود ، حقوق یهود هم نه حتی ، بلکه پذیرش حقوق صهیونیست ؛ و حتی فراتر از صهیونیست ، صهیونسیم بین الملل.
می گوییم این وحدت از ابتدا غلط است ، میگویند چرا ؟ آنچنان موضع میگیرندکه انگار خلاف کلام خدا حرف زدی ، چنان آیه و روایت و حدیث ضعیف و جعلی برایت ردیف میشود که واقعاً گمان میبری نکند به افراطی گری رفته ای ، نه اسلام حقیقی . اما واقعاً آیا افراطی شده ایم ؟ آیا واقعاً همانی هستیم که آنها میگویند ؟ آیا تشیع مقصر است که وحدت محقق نمیشود ؟ به شکلی با چهره ی مذهبی وارد ماجرا میشوند که اگر دقت نباشد ، فکر میکنی با آیت اللهی ، مرجعی یا حداقل مجتهدی درحال گفتگو هستی و اینجا تنها اوست که دیکته میکند و شما فقط باید گوش کنید و تأیید .
میگویند چرا عمرکشان میگیرید ؟ چرا میگویید که خلفیه ی دوم قاتل خانم زهرا(س) است و .. چرا میگویید این حقائق را؟ هرچه میگوییم ، ما هم مقید به وحدت هستیم ، ما هم سب و لعن علنی را حرام میدانیم ، ماهم توهین به خلفا را نهی میکنیم ، ما هم توهین به همسران پیامبر(ص) را قبول نداریم ، ما هم نمی پسندیم که به ارزشهای برادران اهل تسنن توهین و بی حرمتی شود ، ماهم دلمان نمیخواهد تفرقه حاکم باشد و برادر کشی ، اما انگار و اینطور که پیداست ، نه ، ما همچنان تندرو هستیم و اینها مقلدین و مقیدین واقعی به اصل وحدت .
- ۰ نظر
- ۱۱ دی ۹۳ ، ۰۸:۱۸