دزد را ول کنیـد، معتمد را بگیریـد!
• گوینـد در روزگاران قدیـم، در دِه #ناریا، بر اهالی ساده دل، زحمتکش و متدین آن آبادی، ریش سپیدی حکیم قضاوت می نمود؛ از قضا، ریش سپید دیگری در دِه کنار، بسیار اهل تظاهر و کینه بوده و بسیار با حکیم آبادی ناریا در #جدال؛
• #ناطیش، نام ریش سپید دِه کنار بود و هرچند بسیار مکنت داشت اما، بدنبال #جاه و #جلال، هرچه می توانست، بر اهالی دهات اطراف #ظلم روا می داشت؛ حکیم هم بیکار نبود و با #بصیرت خود و #وحدتاهالی آبادی، دربرابر #نفوذ عوامل ناطیش #مقاومتمی نمود؛ تا اینکه، #تدبیر یکی از #معتمدین ده ناریا،#دوستی با دشمن دیرینه انتخاب شد و دراین مسیر، هرآنچه #ناطیش عاملش بود توجیح پذیر بود و هرآنچه اهالی به معتمد گوشزد فرمودند، #باطل قلمداد شد؛ ....
- ۰ نظر
- ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۵۶